Admin Admin
Posts : 576 Join date : 2012-02-25
| Subject: ترجمه کتیبه های باستانی Tue Feb 28, 2012 7:44 pm | |
| متن توصيه نامه شاهنشاه کمبوجيه اول به فرزندش کورش بزرگ
فرزندم هرگز آفریدگار هستی را از یاد مبر . زیرا که جهان آفرین همواره نه تنها هنگام سرافرازی و نیک بختی بلکه در هنگام نیاز و تنگی شایسته ستایش است . همچنین در رفتار با دوستان چه در تنگی و چه در گشایش و فراخی نباید آنها را فراموش نمود . همان سان که هر کسی برای بر آوردن نیازهای خانواده خود کوشا است - پادشاه هم باید نیازهای مردمان و کشورش را پیش بینی نماید و همواره در برابر پیشامدهای ناگهانی آمادگی و پس انداز داشته باشد تا در آن هنگام ناتوان نماند فرمانروایان برای تلاش در راه آبادانی کشور و فراهم کردن آسایش و آسودگی برای مردم هستند نه مردم برای افزایش و گسترش دارایی برای فرمانروایان . آنجا که در نهاد هر کس همواره منش نیک و منش بد در ستیز است بکوش تا منش نیک در درونت فزاینده شود و منش بد کاهنده باشد . زیرا که بهترین هستی از آن نیک اندیشان است . هرگز آنچه را که به درستی نمیدانی و نتوانی به کسی نوید مده که از مژده دادن تو ناامید شوند . با شکست خوردگان با مدارا رفتار کن آنگونه که هرگز به جان و هستی شکست خوردگان دست درازی نشود . سپاهیان باید از مهربانی تو خشنود باشند تا دوستی آنها همراه با مهر آمیخته باشد نه آنکه از ترس تو را فرمانبرند . همیشه باید فرماندهان پیش از آفند و پدافند با یکدیگر همپرسی داشته باشند و رای زنی کنند تا با اندیشه نیک بهترین راه را برگزینند و هرگز نباید خودخواهی و خودسری را به خود راه دهی .
متن فرمان داريوش بزرگ در مصر
بند 1 ) خداي بزرگ است اهورامزدا ، كه زمين را آفريد ، كه آن آسمان را آفريد ، كه مردم را آفريد ، كه شادي را براي مردمان آفريد ، كه داريوش را شاه كرد ، كه به داريوش شاه شهرياري را ، كه بزرگ و داراي اسبان خوب و مردان خوب است ،ارزاني فرمود بند 2 ) من داريوش ، شاه بزرگ هستم . شاه شاهان ، شاه كشورهاي داراي همه گونه مردم ، شاه در اين زمين بزرگ و دور و دراز ، پسر ويشتاسب هخامنشي. بند 3 ) داريوش شاه گويد : من پارسي هستم . از پارس مصر را گرفتم . فرمان كندن اين كانال ( ترعه ) را دادم از رودخانه اي به نام نيل ، كه در مصر جاري است ، تا درياي كه از پارس مي رود . پس از آن اين كانال كنده شد ، چنانچه فرمان دادم و كشتيها از مصر از وسط اين كانال به سوي پارس روانه شدند چنانكه اين كار مرا ميل بود . نكته اي جالب كه در تمام كتيبه ها به چشم مي خورد و در اول هر كتيبه مي آورده اند ؛ سپاسگذاري از اهورامزدا ( خدا ) بوده كه آنها تمام پيشرفت ها و پيروزي ها خودشان را به خواست او مي دانند و بعد از قدرداني از خداوند شروع به سخن ميكنند . البته ميدانيم كه ايرانيان از پيدايش زرتشت به گفته تاريخدانان در 3740 سال پيش خدا پرست شدند و اهورامزدا را به عنوان خداي واحد پرستش ميكردند و براي او 5 بار نماز در طول روز ميگذاشتند . كه اوستا كهن ترين كتاب تاريخي ما به اين نكته چندين بار اشاره مي كند .
كتيبه خشيـــــارشا در روي ديوار قصروان در تركيه
بند 1 ) خداي بزرگ است اهورامزدا ، خدايي كه بزرگترين خدايان است ، كه زمين را آفريد ، كه آن آسمان را آفريد ، كه مردم را آفريد ، كه شادي را براي مردمان آفريد ، كه خشيارشا را شاه كرد . يگانه شاه از بسياري ، يگانه فرمانروا از بسياري بند2 ) من هستم خشيارشا . شاه بزرگ . شاه شاهان ، شاه كشورهاي داراي ملل بسيار ، شاه در اين زمين بزرگ و دور و دراز ، پسر داريوش ، شاه هخامنشي بند 3 ) خشيارشا گويد : داريوش شاه كه پدر من بود ، به خواست اهورامزدا ، بسيار ساختمانهاي زيبا بنا كرد و او دستور كندن اين جا را داد ، جائيكه كتيبه نقر نگردانيد . پس از او من دستور نوشتن اين كتيبه را دادم اهورامزدا مرا و شهرياري مرا و آنچه را كه بوسيله من كرده شد بپايد .
.
كتيبه خشایارشا در موزه شیکاگو
تعداد 8 سنگ نبشته در كاخ صد ستون پيدا شده و اكنون در موزه تخت جمشيد و موزه ايران باستان و موزه شيكاگو ميباشد‚ اين سنگ نبشته ها متعلق به خشايارشا((خشايارشا در نوشته هاي ميخي خشايارشن است كه از دو واژه تركيب يافته(خشه) به معني شاه و (ارشن) به معني دلير ميباشد كه روي هم رفته به معني شاه دلير ميباشد.)) ميباشد و ترجمه آن چنين ميباشد: خداي بزرگي است اهورامزدا كه اين زمين را آفريد كه آسمان را آفريد كه مردم را آفريد كه شادي را براي مردم آفریدكه خشايارشا را شاه كرد يگانه شاهي از شاهان بسيار يگانه فرمانروايي از فرمانروايان بسيار . من خشايارشا‚ شاه بزرگ‚ شاه شاهان‚ شاه كشورهايي كه داراي مردمان گوناگون است شاه اين سرزمين بزرگ و پهناور‚ پسر داريوش شاه هخامنشي پارسي پسر پارسي‚ آريايي از نژاد آريايي خشايارشا گويد: اين است كشورهاي سواي پارس كه به خواست اهورامزدا من پادشاه آن هستم من به آنها فرمانروايي داشته ام پيش من باژ مي آوردند‚ آنچه از سوي من فرمان داده ميشد آن را انجام ميدهند. قانون من آنها را نگاه داشت . ماد‚ خوزستان‚ رخج(بلوچستان)‚ ارمنستان‚ زرنگ(سيستان‚ پارت‚ هرات‚ باكتريان(بلخ)‚ سغد‚ خوارزم بابل‚ آشور‚ ث ت گ.ش(دره هيرمند)‚ سپردا(سارد‚ ليدي)‚ مصر‚ يوناني هايي كه در دريا زندگي ميكنند و آنهايي كه آن سوي درياها هستند‚ مكيا(مكران امروزي و عمان)‚ عربستان‚ گندهار‚ هند‚ كپه و كيه(شمال شرقي آسياي كوچك)‚ داها(شرق درياي خزر)‚ سكا‚ هوم ورگا‚ سكا هاي تيزخود‚ مقدونيه‚ پونيتا‚ ليبی كاريا(جنوب غربي آسياي كوچك)‚ حبشه خشايارشا گويد: هنگامي كه من شاه شدم در ميان اين كشورهايي كه در بالا نام برده شد نافرماني بود پس اهورامزدا مرا ياري كرد به خواست او من صلح و آرامش در جهان برقرار كردم در بين كشورها پيش از من جاهايي بود كه ديوان را ميپرستيدند پس به فرمان اهورامزدا من آن پرستشخانه ديوان را بر افكندم و فرمان دادم كه پرستش ديوان نكنند هر جا پيش از من ديوان را پرستش ميكردند‚ در آنجا من اهورامزدا و ارت(فرشته داد) را با فروتني ستايش نمودم و آنچه خراب بود درست كردم‚ اين كارها كه از من سر زد همه به خواست اهورامزدا بود . اهورامزدا مرا ياري كرد تا اين كارها انجام بدهم تو كه در پسين روزگاران مي آيي‚ اگر انديشه كني كه در زندگي شاد و در مرگ خجسته باشي‚ به آن دستورهايي كه اهورا مزدا فرموده است ارج گذار‚ اهورامزدا و ارت را با فروتني ستايش كن مردي كه آن دستوري را كه اهورامزدا فرموده ارج گذارد و اهورامزدا و ارت را با فروتني ستايش كند‚ در زندگي شاد و بعد از مرگ خجسته خواهد بود . خشايارشا گويد: اهورامزدا مرا از هر بدي نگاه دارد. همچنين خانواده من را و اين كشور پارس را. اين را از اهورامزدا درخواست ميكنم و اهورا مزدا همه آنها را به من ببخشد .
فرمان شاپور شاه سکستان ساسانی در سر در کاخ داریوش بزرگ برای ستایش از گذشتگان ایران
سپندارمز ماه از سال دوم بغ مزداپرست خدایگان شاهنشاه شاپور شاه ایران و انیران که چهره ای از ایزدان دارد . فرزند مغ مزداپرست هرمزد شاهنشاه ایران و انیران ( غیر ایرانیان ) که چهره ای از ایزدان دارد از کاخ خداوندیشان روانه خیر شد و از این مکان عبور کرد . او از این مکان از استخر ( در فارس ) روانه سکستان شد و به کاخ صد ستون ( تخت جمشید - پرسپولیس ) رسید و کنار این بنا شراب نوشید . در کنار وی نهوهرمیزد و مغ نرسی و رازودن فرزند مهر شهرب و دیگر آزادان پارس و سکستان و تورستان و فرستادگان همه سرزمینها همراه شاهنشاه ایران بودند . سپس وی فرمان به شادی داد تا یزدان را ستایش کنند . سپس او نیای خود را ستایش کرد . او شاهنشاه شاپور را ستود .
اهورا مزدا در سخنان زرتشت «گاتاها»
واژه اي كه زرتشت در اوستا (گاتاها) براي خداي يگانه به كار برده اهورامزدا است. در آغاز بيشتر نيايشها اين عبارت به چشم مي خورد: «خشنوتره اهورهه مزدا» يعني به خشنودي اهورامزدا. در گاتاها گاهي اهورامزدا جدا از هم استعمال شده است؛ مثلاً در يسناي 28 بند اول، مزدا تنها براي خدا آمده است. در بند هشتم همين يسنا ابتدا اهور و پس از چندين كلمه فاصله، مزدا آمده است. در بند ششم برعكس اول مزدا و پس از چند جمله، اهور ديده مي شود. در بند دوم مزدا اهورا به كار برده شده است. در سراسر گاتاها هر جا، اين دو واژه با هم آمده است، مزدا مقدم بر اهورا است. در يسنا 28 بند اول زرتشت مي گويد: «تو اي مزدا اهورا مرا از خرد خويش تعليم ده و از زبان خويش آگاه ساز كه روز واپسين چگونه خواهد بود؟» در ساير بخشهاي اوستا بر عكس گاتاها هر جا كه اين دو واژه با هم آمده، اهورا مقدم بر مزدا است البته در بعضي قسمتهاي اوستا نيز مزدا اهورا آمده است. در سنگ نوشته هاي ميخي نيز بيشتر اهورا مقدم بر مزدا مي باشد.مزدا در بعضي بندهاي گاتاها به معني حافظه و به حافظه سپردن و به ياد داشتن است. اين واژه در سانسكريت مذش، به معني دانش و هوش مي باشد. بنابراين وقتي كه مزدا براي خدا به كار برده شده است از آن معني هوشيار و آگاه و دانا اراده كرده اند. پس اهورا مزدا به معني سرور دانا است. از نظر زرتشت تنها اهورامزدا شايسته پرستش است: «تو بايد آن كس را با ستايش پارسايي خود بستايي كه هميشه مزدا اهورا نام دارد.» همچنين مي گويد: «كسي كه به ضد دروغپرست با زبان و انديشه و دست ستيزگي كند، خوشنودي مزدا اهورا را به جاي آورد.» (يسنا 33، بند 2) زرتشت عظمت و جبروت را مختص اهورامزدا مي داند و او را آفريننده يكتا و خداوند توانا مي داند. وي در سينا 44 با يك زبان شاعرانه درباره توحيد و اقتدار خداوند مي گويد: «از تو مي پرسم اي اهورا مزدا كيست پدر راستي؟ كيست نخستين كسي راه سير خورشيد و ستاره بنمود؟ از كيست كه ماه گاه تهي است و گاهي پر؟ كيست نگهدار زمين در پايين و سپهر در بالا؟ كيست آفريننده آب و گياه؟ كيست كه به باد و ابر تند روي آموخت؟ كيست آفريننده روشنايي سود بخش و تاريكي كيست كه خواب و بيداري آورد؟ كيست كه بامداد و نيمروز و شب قرار داد؟ و دينداران را به اداي فريضه گماشت؟ كيست آفريننده فرشته مهر و محبت آرمتي؟ كيست كه از روي دانش و خرد احترام پدر در دل پسر نهاد؟ پس از تمام اين پرسشها زرتشت در پاسخ چنين مي گويد: «من مي كوشم فردا كه تو را به توسط خرد مقدس آفريدگار كل به درستي بشناسم.» (پورداوود، ص 70-71) اهورامزدا خيرخواه بندگانش است و ستايش ايشان را مي شنود: (يسناي 45 – بند 6) زرتشت خدايش را مي بيند و كلمات او را مي شنود او شنيدن صدا خدا را توضيح مي دهد او از خدا مي خواهد تا با او سخن بگويد «با دهان خودش» وي در همين ارتباط در جاي ديگر مي گويد: «اي اهورامزدا همين كه تو را با ديده دل نگريستم در انديشه خود دريافتم كه تويي سرآغاز و سرانجام، تويي سرچشمه منش پاك، تويي آفريننده راستي و تويي داور دادگر كارهاي جهاني»
اهنود گات هات 31 - بند
ای خداوند خرد هنگامی که در روز ازل جسم و جان آفریدی و از منش خویش قدرت اندیشیدن ، و خرد بخشیدی ، زمانی که به تن خاکی روان دمیدی و به انسان نیروی کار کردن و سخن گفتن و رهبری کردن عنایت فرمودی ، خواستی هر کس به دلخواه خود و با کمال آزادی کیش و آئین خود را انتخاب کند | |
|