18 جولای 2007 ، کارو یا همان کاراپِت دِردِریان ، در آســایشگاهی به نام "دهــکده ی مریم" در دل کَلیفورنیای آمریکا جان ســپرد . پیکرش را 7 روز در ســردخانه نگهداشــتند و چهارشــنبه بیست و پنجم جولای در گورستان "گلندل" به خاک ســپردند.
شهرت کارو برای نسل من و نسلهای پیش از من بیشتر به واسطه ی برادری او با ویگن خواننده ی ارمنی و همیشه دوست داشتنی ما ایرانیان است . اما زمانی هم بوده است که پیش از نامی شدن "ویگن" ، "کارو" در عرصه ی ادبیات نامی بوده است . زمانی که با نوشتن شعرهای نیمایی و نوشته های ادبی ، مردم با نام شاعر و نویسنده ای جوان به نام کارو آشنا شدند . نخستین کتاب او "شکست سکوت" در پاییز 1334 به چاپ می رسد و این کتاب آغازی است برای شهرت کارو . . . در زیر شعری از او آورده شده:
بهای نان
دوش مست و بیخبر بگذشتم از ویرانهای
در سیاهی شب، چشم مستم خیره شد بر خانهای
چون نگه کردم درون خانه از آن پنجره
صحنهای دیدم که قلبم سوخت چون جانانهای
کودکی از سوز سرما می زند دندان به هم
مردکی کور و فلج افتادهای در یک گوشهای
دختری مشغول عیش و نوش با بیگانهای
مادری مات و پریشان مانده چون دیوانهای
چون که فارغ گشت از عیش و نوش آن مرد پلید
قصد رفتن کرد با حالت جانانهای
دست در جیب کرد و زآن همه پول درشت
داد به دختر زآن همه پول درشت چند دانهای
بر خودم لعنت فرستادم که هر شب تا سحر
میروم مست و شتابان سوی هر میخانهای
من در این میخانه، آن دختر ز فقر
میفروشد عصمتش را بهر نان خانهای