Admin Admin
Posts : 576 Join date : 2012-02-25
| Subject: مباني فلسفه مسيحيت Tue Feb 28, 2012 11:29 am | |
| مباني فلسفه مسيحيت موضوع و اهميّت آن:
اسلام و مسيحيت به عنوان دو دين سرچشمه گرفته از هستي مطلق، كه اين مبشّر آن و آن مصدق اين است، وظيفهاي را در جهان معاصر به دوش ميكشند، و آن اينكه هر دو برآنند تا انسان تهيشده از معنويت و غرقه در روزمرهگي را به جهان غيب متصل كنند و ارزشهايي فراتر از فهم او بدو بنمايند و اين فصل مشترك هر دوست. البته اين مطلب به معناي تزكيه مسيحيت از انحرافات مورد ابتلاي آن نيست، بلكه ميتواند عاملي باشد در جهت شناخت و فهم جلوهها و جنبههاي تحريفها. اما از آنجا كه ماديت امروز به هر سببي بر اديان الهي، يكسان ميتازد، شناخت و حفظ مباني فكري و الهي آنها ضروري مينمايد.
«مباني فلسفه مسيحيت» كتابي است كه نگارنده آن، فيلسوفان متألّه مسيحي، اتين ژيلسون درصدد آن است تا فهم بيشتري از مباني فلسفه و كلام مسيحيت و نحوه تحليل مسائل آن در اين دين به دست دهد. مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي نيز در پي شناساندن مسائل روز فكري، همت بر ترجمه آن ورزيده تا بابي باشد براي فهم كيفيت تحليل مباني فكري. نويسنده كتاب، با توجه به اين دو نكته كه اولاً، فلسفة مسيحيت يك واقعيت تاريخي بوده و عبارت است از نظريهپردازيهاي متكلمان در باب مسائل قابل دسترسي براي عقل طبيعي، و دوماً، مصداق بارز و بيهمتاي فلسفة مسيحيت، مكتب اصيل توماس آكويناس ميباشد، سعي ميكند با توسل به فلسفه آكويناس كه شديداً متأثر از فلسفه ابنسينا و ارسطوست به دفاع از ارزشهاي ديني بپردازد.
ويژگيهاي اثر:
وجه امتياز اين كتاب، يكي آن است كه نويسنده آن، اتين ژيلسون، فيلسوف معروف و مروج و مدافع حيات عقلاني مسيحيت، متخصص در كار تحليل مباني بوده، از اين رو، تحليلهاي او كه بعضاً شباهتهايي با مباني فلسفي و كلامي اسلامي دارد، راهگشاي مناسبي در اين نوع كار بوده و منبع مناسبي براي فهم كيفيت تحليل مباني فكري است. وجه ديگر آن كه عناصر پايهاي مباني فلسفه يك دين از قبيل مسئله وجود، وحي و تعليم مقدس، وجود خدا و براهين اثبات خدا و ... مورد بررسي واقع شده است و عموماً مطالب اين كتاب همان است كه در فلسفه اسلامي نيز مطرح است به جز پارهاي از موارد همچون تثليث كه خود نويسنده آن را تعبد صرف و راز دانسته است.
روش تحقيق:
البته اتين ژيلسون خود از نظريهپردازان و فيلسوفان مسيحي ميباشد كه علاقه خاصي به مكتب آكويناس دارد. وي در اين اثر به صورت تحليلي به برخي مسائل عمده فلسفي كه در فلسفه و فلسفهورزي در دين نقش عمده داشته و مفاهيم كليدي به حساب ميآيند، با تكيه بر افكار و روش خردورزي آكويناس، پرداخته و آنها را تفسير و تبيين مينمايد در واقع روش او تحليل مفاهيم و مباني فلسفه آكويناس و تشريح آنها ميباشد كه راهي است براي فهم فلسفي و كيفيت شرح و تحليل مباني فلسفي به خصوص در حوزه خردورزي ديني.
نتيجة اثر:
چنانكه اشاره شد، تحليلهاي نويسنده مبتني بر انديشههاي فلسفي توماس آكويناس ميباشد كه به نوبه خود متأثر از انديشة ابنسينايي و ارسطويي است. ژيلسون معتقد است دين مسيحيت قدرت ارائه استنباطهاي مابعدالطبيعي و دگرگونسازي فلسفه را دارد، كه بخشي از آن وجود خداي يكتا، نامتناهي، بسيط، خالق، مختار و علت فاعلي با قدرت مطلقه، نيز، وجود انسان به عنوان تركيبي از نفس و بدن و موجودي مختار، ميباشد. وي ميگويد هالهاي از مشكلات، مطالعه و تعليم فلسفه مسيحي را دربرگرفتهاند، من جمله، پيشفرض فهم فلسفه مسيحي ساختاري كه فلسفه ارسطو است. علاوه بر آن روش كلامي فيلسوفان و متكلمان بزرگ، از جمله آكويناس ميباشد، و در راستاي حل اين مشكلات نويسنده سعي در تحليل مفاهيم كليدي مينمايد تا با مبادي و عناصر بنيادين اين انديشه حاصل آيد.
مباحث اصلي كتاب:
عمدهترين سرفصلهاي كتاب عبارتند از:
بخش اول: وحي و معلم مسيحيت، بخش دوم: خدا، بخش سوم: وجود و بخش چهارم: انسان.
در بخش اول مطالعه در باب توماس آكويناس، انديشه و اهميّت افكار او، روش او و غيره آورده شده است.
در بخش دوم و در بحث از خدا، مباحثي را، از قبيل عدم بداهت وجود خدا، قابل اثبات بودن وجود خدا، براهين اثبات، رهبردهاي متافيزيكي به شناخت خدا، ذات خدا و ... مطرح مينمايد.
بخش سوم كتاب اختصاص دارد به مباحث وجود كه در آن به مسائلي چون خدا و امور متعالي، وجود و خلقت و وجود و عليت پرداخته ميشود.
در بخش چهارم، مباحث مربوط به انسان از قبيل، نفس انسان، انسان و معرفت، انسان و اراده و انسان و جامعه مطرح شدهاند.
در پايان نيز يادداشتها و منابع مؤلف آورده شدهاند.
| |
|